صنایع دستی و مدرنیته

در جهان معاصر امروز واژه صنایع دستی اغلب مخاطب را به یاد دست ساخته هایی می اندازد که پیشینه تاریخی کهنی دارند .این در حالیست که محصولات متنوع صنایع دستی همچنان در زندگی روزمره انسان معاصر حضور پر رنگ دارد . با این همه یک تفاوت از قیاس این محصولات با نمونه های گذشته به چشم می خورد . آنها از لحاظ کیفیت هنری و همچنین کار آمد بودن در زندگی به مانند گذشته خود نیستند . این در صورتیست که در زندگی ماشینی و صنعتی معاصر , انسان حتی به نوعی بیش از گذشته نیازمند حضور محصولاتی است که حاصل آفرینش دست باشند.
محصولات صنایع دستیتفکیک هنرها به دو شاخه کلی هنرهای کاربردی و هنرهای تجسمی و در پی آن جایگاه ارزشی کمتر برای هنرهای کاربردی در قیاس با هنرهای تجسمی ,که از جمله نتایج بنیانهای فکری مدرنیته و مدرنیسم بود و همچنین نتایج حاصل از انقلاب صنعتی شرایط جدیدی را برای محصولات صنایع دستی فراهم آورد . آنها به لحاظ باور مخاطبان جایگاه هنری خود را از دست دادند , همچنین بدلیل حضور متنوع محصولات ماشینی در زندگی روزمره انسان معاصر نا کارآمد شدند . اگر در خانه ای یک محصول صنایع دستی حضور داشت تنها از روی حس نوستالژیکی بود که نسبت به آن وجود داشت با چنین تحولاتی کمیت تولید صنایع دستی دچار رکود شد . اما گذشت قریب به دو سده از چنین تحولاتی معلوم شد زندگی ماشینی و بنیانهای فکری مدرنیستی هنر نتوانست نیاز انسان را به انواع هنرهای صنایع دستی حذف نماید . برعکس زندگی ماشینی و رفتن آثار هنری از خانه ها به گالریها خلاء حضور هنر را در زندگی انسان معاصر متذکر و نیاز به رجعت آن را دو چندان نمود.
محصولات صنایع دستیبا آغاز دوره پست مدرنیسم بنیانهای فکری و هنری جدید سعی در حذف تفاوت بین هنرهای کاربردی و هنر ناب نمودند . جنبشهای خاصی از گرایشهای هنر جدید نظیر فمنیسم در این خصوص اهتمام ورزیدند. در طول دو سده ای که استمرار تولید کیفی دست ساخته های هنری برای زندگی معاصر متوقف شد شاخصه های تولید صنایع دستی متناسب با هر عصری به فراموشی رفت . در نتیجه کمیت و کیفیت تولیداتی که در این سالها صورت گرفت نتوانست جایگاه واقعی و هنری این محصولات را در زندگی انسان معاصر یاد آور شود . با توجه به فهم این موارد اکنون بازنگری در طراحیها و کارکردهای محصولات صنایع دستی متناسب با ویژگیهای فرهنگی , هنری و کاربردی زندگی معاصر ضروری به نظر می رسد .
مطالب مرتبط