هنر و صنایع دستی

شاخصهای هنر امروزه بر طبق فلسفه های هنر غرب پایه ریزی شده و گاه برای تشخیص ارزش هنری آثار مختلف به شاخصهای غربی متوسل می شویم . جدا از آنکه این موضوع  درست است یا خیر , در نظر داریم به ارزش هنری صنایع دستی پرداخته و آن را از منظر یک اثر هنری بنگریم .
 زمانی یک اثر را هنری می دانیم که به لحاظ طرح , ریتم , هارمونی , عمق ,زیبایی شناسی  و از همه مهمتر حس و تفکر هنرمند اثر در حدی مناسب و قابل ارزش قرار داشته باشد . نمونه های بسیاری از آثار صنایع دستی را می توان نام برد که این خصوصیات را دارا هستند مانند گلیم , مینا کاری , خاتم و نمونه هایی از این دست ولی با تمام این موارد بسیاری از ما حاضر به پذیرش صنایع دستی در قالب هنر نیستیم . این شاید بدان علت است که اثر هنری هیچگاه در قالب کاربرد ” که گاه از نظر منتقدان نشان کم ارزشی است ” قرار نگرفته اند و همیشه صرفا جهت انتقال مفهوم و یا زیبایی بوده اند در حالیکه صنایع دستی شاید با وجود داشتن همه این موارد ولی بدلیل اولویت کاربرد از زمره آثار هنری دور نگاه داشته شده است . دلیل دیگر این موضوع را می توان در تولید نیمه انبوه از یک اثر دانست که منجر به موضع منتقدان هنری نسبت به صنایع دستی شده است.
هنر و صنایع دستیاین در حالیست که صنایع دستی در مفهوم نهفته در خود علاوه بر زیبایی کاربرد را نیز به همراه دارد و این می تواند امتیازی باشد برای این مفهوم فرهنگی به یادگار مانده از تاریخ . این چالش در طول تاریخ مد نظر بسیاری از فلاسفه و نظریه پردازان بوده است . از این بین می توان به ویلیام موریس اشاره کرد که نهضتی را در هنر و صنایع دستی بوجود آورد . وی به مخالفت با تولید انبوه برخواست و مشکلات اجتماعی پدید آمده در حیطه زیبایی شناسی و ارتباط آن با هنر و زیبایی را مد نظر قرار داد . او با مسائل صنعتی سازی و تولید ابزارهایی با کیفیت نازل به عنوان دشمن بشر به مخالفت برخواست . وی معتقد بود هنرمند باید در خدمت کل جامعه بوده و در تولید محصولات و اشیاء روزمره زندگی انسان شرکت نماید چرا که از نظر او تفاوتی میان هنرمند و صنعتگر وجود نداشت . این تفکر سرآغاز تحولی شد که ما امروزه آن را طراحی می نامیم و هدف آن انطباق اصول هنری با ساخت محصولات روزمره و کاربردی انسان بود و این به معنای حضور هنر در جزء جزء زندگی انسان است .
ویلیام موریس برای طراحی دکوراسیون داخلی و مبلمان از دوستان نقاش و پیکر تراش خود کمک می گرفت . این موضوع منجر به تشکیل شرکتی شد که هدف آن تجاری کردن سبک هنری جدید در دکوراسیون داخلی و مبلمان بود .
موریس در مقاله ای با نام هنر و صنایع دستی امروز چنین می گوید: اکنون ما در موقعیتی قرار داریم که به واسطه محصولات بازاری نابود شده ایم. اجازه بدهید تا کارمان را درست انجام بدهیم، ما باید به صنعتگری هر چه بهتر بدل گردیم و اگر قادر نیستیم در یک شاخه به صنعتگر خوب بدل شویم باید به بعدی روی بیاوریم؛ تا جایی که جایگاه خود هنر را بیابیم.اگر همه ی ما هنرمند باشیم، می توان مطمئن بود که می دانیم چه می خواهیم انجام دهیم… اگر همه به یک بدن واحد بدل شویم و به گونه ای هماهنگ کار کنیم، همه ما،  به کیفیت حقیقت و خوشی خواهیم رسید.
هنر و صنایع دستیاین تجربه در اروپا و آمریکا نشان داد که موضعی متفاوت نسبت به صنایع دستی که امروزه بیشتر با عنوان دست ساخته از آن یاد می شود تا چه حد می تواند به تولید و تجارت موفق منتهی شود و چگونه ایجاد مد , فشن و برند در این راستا توانسته در آمدهای بسیاری را نصیب این کشورها نماید . این در حالیست که ما به عنوان بزرگترین کشور در تولید صنایع دستی در دنیا سالهاست این صنعت را رها کرده و با بی ارزش کردن آن روز به روز از ارزشش کاسته ایم .
امروز که جامعه ما در حال گذار است , مردم ما نیاز به سنت و مدرنیته را به طور همزمان دارند . وجود کالاهای لوکس خارجی در بازارهای ما نشان از آن است که تمایل به خرید چنین کالاهایی در مردم ما وجود دارد همچنین تمایل به داشتن کالاهای سنتی که حسی نستالژیک برای یک یک ما دارد این موضوع را خاطر نشان می کند که بهترین راه , ارزش دهی و تقویت دوباره صنایع دستی و دست ساخته های داخلی است چرا که گستردگی و تنوع آنها تا حدیست که می تواند نظر تمامی سلیقه ها را تامین نماید .

الگوی کشورهای دیگر در پیش روی ما آینده ای روشن را در مورد صنایع دستی ایران نشان می دهد البته این در صورتی است که ما نیز به خود بیاییم و این راه را در پیش بگیریم و در مسیر اعتلای هنر خود بکوشیم . معرفی صنایع دستی در قالب برند و مد می تواند بسیار کار ساز باشد که این مهم نیاز به مدیریت موثر و همکاری بین هنرمندان و مدیران فروش دارد تا بتواند حرکتی موثر در این بخش ایجاد نماید .

مطالب مرتبط