صنایع دستی, بازاریابی و فروش
صنایع دستی که در ابتدا لازم است تعریفی از آن داشته باشیم شامل مجموعه ای از هنر صنعت است که خلاقیت فردی و استعداد در آفرینش آن نقش بسزایی دارد . صنعتی که در ساخت آن بیشتر از دست استفاده می شود بطور حتم دارای ارزش افزوده بالایی خواهد بود و همچنین درصد اشتغال زایی آن نیز چشمگیر است . از این روست که صنایع دستی سهم بسیار زیادی در ایجاد ثروت و اشتغال زایی در هر کشوری دارد .
از آنجا که صنایع دستی با دیدگاه قومی مناطق شکل می گیرد و هر قوم و ملیتی با توجه به مواد و مصالح موجود در محل زندگی خود دست به گزینش و ساخت آنها می زند , این هنر صنعت بازتابی می یابد از تمدن هر ملت و قومی که با بررسی و سیر تحول صنایع دستی می توان به آداب و رسوم , فرهنگ و مذهب آن قوم و کشور پی برد .
امروزه ما صنایع دستی را به دو دسته مصرفی و هنری تقسیم می کنیم ولی با این حال نباید این موضوع را فراموش کنیم که صنایع دستی در هنگام پدید آمدنش چنین تعریفی نداشته بلکه صنعتگر این محصول را با هدف کاربرد می آفریند کاربردی که در دل خود و در ماهیت اصلیش زیبایی و تزیین را به همراه دارد .این بدان معناست که انسانها حتی در اولین تجربیات خود از ساختن و آفرینش همواره به مفهوم زیبایی توجه داشته و اهمیت آن را یافته بوده اند . شاید امروزه ماایجاد زیبایی را توسط محصولاتی صرفا تزیینی در زندگی خود ایجاد می کنیم ولی صنایع دستی از این رو ارزشی فراتر دارد که زیبایی و کاربرد را همزمان به مخاطب ارائه می دهد.

با توجه به پتانسیلهای فراوانی چون تنوع صنایع دستی کشورمان , وجود نیروی کار فراوان در کشور , عقبه و تاریخچه روشن و مناسب نسبت به حضور صنایع دستی ایران در بازارهای جهانی , وجود معافیتهای مالیاتی و تشویقی دولت در بخش تولید و صادرات صنایع دستی و بسیاری عواما دیگر , متوجه این موضوع می شویم که صنایع دستی در ایران همچون معدنی از طلاست که هنوز هیچ بهره برداری درستی ار آن انجام نشده است حال چرا و به چه دلیل این عامل ایجاد ثروت در کشور ما اینچنین مهجور باقی مانده است ؟ این موضوع در حالیست که محصولات بسیاری از دیگر کشورها وارد ایران می شوند و با عنوان دست ساخته با برندی هرچند ناشناس فروشی بسیار بالا را از آن خود می کنند و در بین ایرانیان محبوب می شوند یا از آن بدتر محصولات و صنایع دستی هرچند بی کیفیت و بی هویت به وفور به بازارهای ایران وارد می شوند و در منزل هر ایرانی برای خود جایی پیدا می کنند . حال سوال این است که چرا و چگونه اجازه داده ایم که به این سادگی این اتفاق بیفتد ؟
پاسخ به این سوال نیاز به ریشه یابی عمیقی دارد ولی موارد واضحی وجود دارد که با حل آنها جایگاه صنایع دستی ما در ایران و جهان ارتقاء قابل توجهی پیدا خواهد کرد ار آنجمله می توان به معرفی درست صنایع دستی در داخل کشور و به مصرف کننده داخلی داخلی دانست که می تواند قدم نخست و ساده ترین راه باشد . هرجند بازارهای جهانی و صادرات در عرصه صنایع دستی بسیار جذاب و سود آور است ولی تجربه شخصی بسیاری از ما در زمان حضور در نمایشگاهها و بازارهای جهانی این موضوع را خاطر نشان می کند که مصرف کننده و خریدار ایرانی و بازار ایران یکی از بهترین بازارهای هدف در جهان است چرا که مصرف کننده ایرانی بسیار تنوع طلب بوده و به راستی می توان گفت هنر شناس است . ذوق و سلیقه ایرانیان آنها را در هنگام خرید یاری می کند تا بهترینها را انتخاب نمایند ولی آیا ما صنایع دستی را به درستی به این مصرف کننده معرفی کرده ایم ؟ به جرات می توان گفت خیر . نمونه این موضوع را چندی پیش در یکی از فروشگاههای صنایع دستی دیدم که دو خانم مسن برای خرید به این فروشگاه آمده بودند و در مواجه با میز ظروف شیشه ای دست ساز بسیار این محصولات را مورد تحسین قرار داده و به یکدیگر گفتند ای کاش قبل از خرید هدیه ای خارجی که قبلا تهیه کرده بودند این ظروف را دیده بودند و از آنها به عنوان هدیه انتخاب می کردند . به طور قطع این موضوع برای بسیاری از ما نیز اتفاق افتاده است که دلیل اصلی آن عدم آگاهی نسبت به محصولات و صنایع دستی کشورمان است.

صنایع دستی امروز ما نیاز به بازاریابی حرفه ای و علمی دارد تا در میان مصرف کنندگان جایگاه خود را بیابد . نیل به این هدف مراحلی دارد که عبارتست از آگاهی از وجود کالا , ایجاد علاقه در مصرف کننده , ارزیابی محصول از طرف مشتری , استفاده از محصول و در نهایت پذیرش محصول از سوی مشتری . این مراحل باید به ترتیب اولویت و با برنامه انجام شود تا صنایع دستی به آرامی جای خود را در بازارهای داخلی و جهانی بیابد .
موضوع دیگری که باید به آن توجه شود مساله قیمت است که باید محصولات توسط کارشناسان قیمت گذاری شوند تا در بازارهای جهانی بتوانند قدرت رقابت داشته باشند و در بازارهای داخلی نیز خرید صنایع دستی تبدیل به یک عادت شود و در سبد خرید خانواده جای گیرد .
همانطور که گفته شد برای نیل به این هدف نیاز به بازاریابی حرفه ای و وجود برند است . فروش کالاها امروزه در دنیا توسط برندها اتفاق می افتد و تبلیغات فراوان و گسترده باعث معرفی و فروش انواع کالاها می شود . وجود برند باعث می شود تولید کنندگان کالاها نیز نسبت به کیفیت کالاهایشان متعهد تر باشند چرا که کالایی که تحت نام برند تولید می شود از سطح کیفی بالاتری برخوردار است . به علاوه برند ها دارای هویت و مفهومی هستند که هدف آنها انتقال مفهومی خاص به مصرف کنندگان است که این موضوع در مورد محصولات صنایع دستی از ارزش بالاتری برخوردار است چرا که با هویت و ساختار فرهنگ یک قوم و ملت در ارتباط است و انتقال این موضوع بسیار با اهمیت است .
در پایان به نظر می رسد صنایع دستی بستری بسیار مناسب جهت جذب سرمایه و گسترش چرخه تولید و فروش در داخل و همچنین ارز آوری برای کشور می باشد که امیدواریم با اهتمام بیشتر به این هنر صنعت روز به روز شاهد گسترش آن باشیم .