با بزرگترین کلکسیون تیفانی جهان آشنا شوید-قسمت دوم
بعد از جنگ جهانی اول، نویستات احساس کرد که اتریش او را محدود می کند و به آمریکا نقل مکان کرد. می گویند که او با ۱۰ دلار در جیبش به آنجا رسید و شغلی در مجموعه فروشگاه های بزرگ Macy و در قسمت کفش های زنانه پیدا کرد و خیلی زود ارتباطاتش شروع شد. با آموزشی که او در زمینه دندانپزشکی از دانشگاه وین دیده بود، توانست شغل آموزش در دانشگاه نیویورک و در دانشکده دندانپزشکی را به دست آورد و سخنرانی هایی در سراسر کشور در زمینه دندانپزشکی و کنفرانس هایی را در زمینه ارتدنسی برگزار کند، که در نهایت توانست مرکز ارتدنسی خود را در محله (آپر ایست ساید) Upper East Side برپا کند.
همزمان با آن، او در حوالی سال ۱۹۴۵ به یک توسعه دهنده املاک و مستغلات تبدیل شد، او زمین حدود ۴۰۰ جریبی را در کنتیکت خرید و در آن ساخت و ساز انجام داد و به صورت قطعه بندی شده آن را یکجا فروخت.
پاروت بیان می کند “این موضوع داستانی کلاسیک از رویای آمریکا است. او درباره اینکه چطور او و همسرش در خانه، فقط انگلیسی صحبت می کرند نوشته است. آن ها دکوراسیون خانه شان را به سبک Colonial Revival (سبک معماری ملی گرایانه در آمریکا) انجام داده اند و او نام آن را به انگلیسی به صورت “New-Stat” نوشته است.
و در سراسر تشکیل این کلکسیون می توان تمایل به آن نوع سبک میهن پرستانه را دید.
نویستات وقتی وارد دنیای آباژور های تیفانی شد، با همسرش به دنبال لامپ های آن در سمساری ها و حراج های دارایی ها و نهایتا در فروشگاه های عتیقه فروشی، گشتند، وقتی آن ها کاملا با آمریکا آشنا شدند، در مجموع ۳۵۰ لامپ جمع آوری کردند و چندین مورد از این لامپ ها را به شکلی عجیب و غریب در خانه شهری شان در خیابان ۶۲ دوم شرقی نصب کردند، که تنها با قرار قبلی اجازه بازدید داشت.
بعد از اینکه هیلدگارد در سال ۱۹۶۱ فوت کرد، او برای دهه ها به جمع آوری این اشیاء ادامه داد و تا اینکه در سال ۱۹۸۴ و در سن ۸۶ سالگی از دنیا رفت.
پاروت بیان می کند “چشمان او همیشه به دنبال این لامپ ها بود، در حالیکه افراد کمی به آن ها اهمیت می داند”. از زمان مرگ تیفانی تا اواخر دهه ۵۰، نمایشگاه عمومی بزرگی از او برگزار نشده بود، تا اینکه اولین نمایشگاه او در این زمان و در موزه صنایع دستی معاصر در نیویورک (موزه هنرها و طراحی حال حاضر) اتفاق افتاد، و جایگاه او را به عنوان یک صنعتگر و استادکار مهم نشان داد.
پاروت اشاره می کند که احیای توجهات به تیفانی تازه در دهه ۶۰ در حال شکل گرفتن بود، زمانی که نویستات ۵۰۰ کارتن پر از این شیشه های تزئینی را خرید. او اضافه می کند ” داشتن بینشی برا خرید چنین چیزی و شناخت ارزش تاریخی آن نشان دهنده بینش فوق العاده او در زمینه کلکسیون داری است”.
پاروت می گوید “او نه تنها توانست تعداد زیادی از این لامپ ها را جمع آوری کند بلکه کلکسیون او به نمونه های شگفت انگیز و کمیابی که در آن است، شناخته می شود”.
او به کارهایی مثل حباب کره ای شکل با طرح نیلوفر آبی (یکی از تنها دو موردی که از این کار وجود دارد)، و یک حباب سنجاقکی آویزی منحصر به فرد اشاره می کند که بی نظیر است و مشابهی ندارد، و احتمالا با سفارشی ویژه انجام گرفته است. او با تعجب می گوید “او توانست در زمانی لامپ های تیفانی را جمع آوری کند که انجام اینکار مثل آب خوردن بود”.
نویستات همزمان با جمع آوری کلکسیون خود، رویکردی پژوهشگرانه به لامپ ها داشت، که پژوهش هایش را در کتابی به نام The Lamps of Tiffany در سال ۱۹۷۰ گردآوری کرده است. پاروت می گوید “دکتر نویستات ذهنی واقعا منظم و علمی داشت و راهی که او با آن به درک جهان می پرداخت به وسیله طبقه بندی اشیاء بود”.
مشخص نیست لامپ های مختلف تیفانی در چه انواعی ساخته شده اند، اما با این حال بیاید به این موضوع بپردازیم که در کل چه تعدادی از آن ها ساخته شده است، موضوعی که نویستات با تلاش هایش برای تنظیم و مدون سازی آن، نقش مهمی در آن دارد.
“او اسامی متفاوتی را برای انواع مختلف لامپ ها در نظر گرفت مثل هندسی یا هندسی همراه با طرح گل و او تلاش می کرد تا این نامگذاری ها را طبقه بندی و آن ها را هم برای لامپ ها و هم برای شیشه ها ایجاد کند”.